همشهری‌آنلاین: شرق‌شناسان غربی همواره موضوعات متعددی را دست‌مایه کار خود قرار داده‌اند؛ ایشان یافته‌ها و آورده‌های خود را در بستری نظام‌مند و علمی دسته‌بندی کرده‌اند و از ورای آن‌ها با تمدن کهنه شرق رویارو شده‌اند.

شرق‌شناسان و ریشه‌های زیانی قرآن

قرآن یکی از مهم‌ترین موضوعاتی است که همواره مورد توجه آن‌ها بوده است. شرق‌شناسان از نظرگاه‌های مختلف کتاب مقدس مسلمانان جهان را تبیین و بررسی کرده‌اند؛ از آن‌جمله زبان قرآن است که همواره از زوایای مختلف دیده شده است. صرف نظر از این‌که ممکن است تلاش‌های شرق‌شناسان و قرآن‌پژوهان با آموزه‌های دینی و مذهبی ما مغایرت داشته باشد، حتما می‌تواند دریچه تازه‌ای را در رویارویی با قرآن بر ما بگشاید.

نشست هفتگی شهرکتاب روز سه‌شنبه شانزدهم خردادماه به نقدوبررسی آرای شرق‌شناسان متاخر درباره زبان قرآن اختصاص یافت؛ در این نشست دکتر علی شریفی عضو هیات‌علمی دانشگاه علامه طباطبایی حضور یافت تا به بررسی آرای شرق‌شناسان متاخر درباره زبان و معناشناسی قرآن بپردازد؛ وی تلاش کرد ضمن اجتناب از آسیب‌های این مطالعات، نقاط مثبت آن‌ها را در مسیر فهم روشمند قرآن کریم برشمرد.

  • ارتباط اسلام و دیگر ادیان از ورای زبان قرآن

شریفی پیش از ورود به بحث، ذکر مقدمه‌ای در معرفی مولفه‌های اساسی موضوع نشست را ضروری دانست و اظهار داشت: پیش از هرچیز باید دریابیم ضرورت رویارویی با آرای شرق‌شناسان در چیست؛ آیا آن‌چنان‌که بسیاری معتقدند، تنها استناد به معارف و تفاسیر سنتی خودمان کافی است؟ من با این رویکرد موافق نیستم. درباره شرق‌شناسان نظرگاه‌های متعددی وجود دارد؛ برخی با تکیه بر رویکردهای ایدئولوژیک و مغرضانه تلاش‌ها و فرآورده‌های شرق‌شناسان را تماما وامی‌نهند و ناکارآمد می‌دانند که این منصفانه نیست. البته ده تا بیست درصد مقالات ایشان با رویکردهای مغرضانه صورت یافته است؛ مثلا در مقاله‌ای با عنوان «تشیع و قرآن» نوشته روبین بر وجود قرآنی تنها خاص شیعه تاکید شده است؛ حال آن‌که می‌دانیم این‌گونه نیست؛ حضرت علی(ع) با یکسان‌سازی قرآن از سوی عثمان مخالفت نکرد؛ شیعه قرآن موجود را قبول دارد.

وی ضمن شرح دقیق دیدگاه شیعه درباره مصحف‌های مختلف قرآن افزود: با این همه بسیاری مقالات، علمی و در خور استفاده‌اند؛ در برخی موارد نیز مستشرقان به خطای علمی دچار شده‌اند که محتمل است. منشا بسیاری از خطاهای یادشده، ترجمه‌نشدن بسیاری از معارف قرآنی شیعه به زبان‌های دیگر است؛ از این‌روی مستشرقان بیش‌تر با منابع اهل سنت سروکار دارند؛ بنابراین بین دیدگاه‌های مختلف تعادل ایجاد نشده است. با توجه به این‌که شرق‌شناسی دوره‌های متعدد دارد و امروزه شرق‌شناسان بر همکاری با علمای مسلمان تاکید دارند، می‌توان بر این مهم تاکید کرد که مباحث تازه در این حوزه علمی‌تر و دقیق‌تر از پیش است. علمای مسلمان نیز می‌توانند از روش‌ها و رویکردهای علمی ایشان بهره‌جویی کنند.

شریفی به دامنه فعالیت‌های شرق‌شناسان در حوزه‌های مختلف قرآنی، در بستر تاریخ اشاره کرد و اظهار داشت: از نیمه نخست قرن بیستم به این سوی رویکردهای شرق‌شناسان در رویارویی با قرآن معتدل‌تر و به دیدگاه‌های شیعیان نزدیک‌تر شده است. در نگاه به پیشینه فعالیت شرق‌شناسان در حوزه یادشده، در می‌یابیم ایشان در قرن بیستم به جنبه‌های زبان‌شناختی قرآن بیش‌تر پرداخته‌اند؛ موضوعاتی چون قرائت، واژگان دخیل در قرآن (واژگانی که ریشه عربی ندارند)، انسجام، متن و مباحثی از این‌دست را در نظر آورده‌اند. همچنین یکی از مفصل‌ترین مباحث نزد شرق‌شناسان حروف مقطعه است. مفسران ما بیش از بیست نظریه درباره این موضوع صادر کرده‌اند؛ اما هیچ‌یک از این نظرگاه‌ها قطعیت ندارند؛ مستشرقان هم دیدگاه‌ها و ایده‌های بسیاری در این‌باره دارند.
وی در ادامه به آرای کارل فولرس درباره جنس زبان قرآن اشاره کرد و تصریح داشت: نظریه وی به «زبان گفتاری و زبان نوشتاری» مشهور شده است. به اعتقاد فولرس قرآن در ابتدا به عربی گفتاری، بدون اعراب، نازل شده است؛ به اعتقاد وی متن کنونی قرآن محصول زبان‌شناسان بعدی است؛ آن‌ها می‌خواستند متن قرآن را از آثار لهجه‌های مختلف بزدایند. برخی صاحب‌نظران با وی هم‌رایند؛ اما برخی دیگر زبان قرآن را به لهجه مشهور و غالب در شبه‌جزیره محدود می‌دانند. شرق‌شناسان پس از فولرس، کلیدواژه‌های قرآنی را ریشه‌شناسی کردند. آن‌ها از آن‌پس بر شناخت پس‌زمینه‌های واژگان قرآنی متمرکز شدند؛ این پس‌زمینه‌ها در رویارویی با متن و نیز تفسیر قرآن موثرند. رویکرد یادشده به تدریج در مباحث تفسیری نیز گسترش یافت. بر این اساس برخی ارتباط‌های میان اسلام و ادیان دیگر تبیین شد.

شریفی افزود: در نیمه دوم قرن بیستم جز رویکردهای یادشده، حوزه‌هایی چون مردم‌شناسی، مطالعات اجتماعی و نقد ادبی نیز در کار شرق‌شناسان ورود یافت. بافتاری‌بودن عمومی قرآن، بحث دیگری است که در این حوزه رواج یافته است. بر این اساس معانی واژگان در متن و بافتار آن بررسی می‌شود نه جداگانه؛ افراد بسیاری در این زمینه فعالیت کرده‌اند و مباحث بسیاری را درانداخته‌اند. از آن‌جمله می‌توان به گونتر لولینگ اشاره کرد. به عقیده لولینگ قرآن سطحی دووجهی دارد؛ در سطح اول منشاء مسیحی دارد و در قالب سرودهای مذهبی است. بر این اساس پیامبر ما ماموریتی یهودی‌مسیحی داشته است. به عقیده لولینگ این منشاء مسیحی و یهودی در لایه دوم فروکاهیده است. او در تایید این ادعا مباحث متعددی را طرح کرده است؛ اما نظریه وی از سوی دیگر صاحب‌نظران چندان پذیرفته نشد. پذیرش این ادعا مستلزم این است که کلا سنت اسلامی را زیر سوال ببریم؛ اما نمی‌توان چنین نظرگاهی را پذیرفت. البته نمی‌توان انکار کرد که ادیان در طول یکدیگرند و هم را تکمیل می‌کنند و در این ساحت هم‌پوشانی‌هایی دارند، اما نمی‌توان اثبات کرد که منشاء اسلام یهودیت و مسیحیت است.

وی به ابعاد دیگر نظریه لولینگ اشاره کرد و از آن پس اظهار داشت: از میان نظرگاه‌های شرق‌شناسان متاخر، امروز نظریه کریستف لوکزنبرگ بسیار مطرح است. البته این نام مستعار است و هنوز کسی نتوانسته این شخص را بیابد و با او ارتباط برقرار کند. گویا او در پی ترس از واکنش مسلمانان در برابر نظریه‌اش نام مستعار برای خود برگزیده است. در سال ۲۰۰۰ کتابی با عنوان «قرائت آرامی سوریانی از قرآن» از وی منتشر شده است. او در این اثر به فرضیه لولینگ اشاره کرده است؛ در بخش‌هایی با او موافق است و منشاء بسیاری از عبارات و اصطلاحات قرآن را سوریانی می‌داند؛ او مدعی است قرآن در فضا و محیطی سوریانی نازل شده است. بسیاری از مستشرقان نسبت به کتاب او منتقدند و آن را نمی‌پذیرند؛ قرآن‌پژوهان مسلمان و ایرانی نیز آثار بسیاری در بررسی نظریه وی نگاشته‌اند.

شریفی در ادامه ابعاد نظریه لوکزنبرگ را به اجمال شرح داد؛ همچنین برخی نظریه‌ها در رد نظریه وی را برشمرد و افزود: یکی از زیرشاخه‌های زبان‌شناسی علم معناشناسی است؛ یکی از رویکردهای رایج در این زمینه به مکتب بن یا مکتب قوم‌شناسی مشهور است که دو قرن پیشینه دارد. ایزوتسو داده‌های این مکتب را با قرآن تطبیق داده است؛ او عمده نظرگاه‌های خود را در دو کتاب به نام‌های «خدا و انسان در قرآن» و ««مفاهیم اخلاقی و دینی در قرآن» طرح کرده است. می‌دانیم که در تفسیر قرآن رویکردهای بسیاری وجود دارد؛ مطلوب‌ترین آن‌ها، آن‌چنان‌که علامه طباطبایی نیز آن را برگزید، تفسیر قرآن بر مبنای خود قرآن است. ایزوتسو نیز در رویارویی با قرآن رویکردی مشابه دارد. به عقیده وی نمی‌توان در تفسیر قرآن معنای یک واژه را به تنهایی به کار گرفت.؛ باید معنای واژه را در بافت یافت. ایزوتسو برای به‌کارگیری این رویکرد هفت مکانیزم ارائه کرده است. ریشه‌شناسی واژه، یافتن مترادف‌ها و متضادها و تشکیل یک میدان معنایی از جمله مواردی است که ایزوتسو بر آن‌ها تاکید کرده است.

وی بر مولفه‌های دیگر مکتب بن تاکید کرد و تصریح داشت: بر اساس آموزه‌های این مکتب پشت هر زبانی یک فرهنگ وجود دارد و فرهنگ‌ها به یک جهان‌بینی متصلند؛ بنابراین نمی‌توان بر اساس نظریه چامسکی یک زبان جهانی را متصور شد. هر زبان یک صورت درونی دارد که از تجربه زبانی یک ملت برآمده است. این تفکر ارتباطی مستقیم بین زبان و تجربیات زیستی یک قوم برقرار می‌کند؛ نوعی ارتباط معنایی با کل نظام معنایی آن زبان برمی‌سازد و به نوعی جهان‌بینی خاص معتقد است. ایزوتسو این نظریه را با اندکی تعدیل به کار گرفت؛ او نسبیت افراطی را کنار گذاشت و نسبیت معتدل را برگزید. در به‌کارگیری نظریه ایزوتسو برای دریافت دقیق معنای واژه، تشکیل شبکه معنایی در میدان‌های معناشناختی، تشخیص تضادها و ترادف‌ها و عوامل متعددی از این‌دست اهمیت به‌سزا دارد.

شریفی افزود: در این پژوهش علاوه بر تشریح و تبیین مکتب معناشناسی بن، پاریس و لندن، نظرگاه ایزوتسو نیز بررسی شده است؛ البته نقدهایی نیز بر نظرگاه وی وارد است که مطرح شده، از آن‌جمله این است که معیارهای وی برای کشف معانی محوری دقیق نیست و در خور نقد است. دیگر این‌که برخی واژگان که بسامد زیاد دارند با رویکرد ایزوتسو کشف نمی‌شوند. او پویایی متن قرآن و جنبه الهی آن را چندان در نظر نیاورده است.

  • نگاه گفتمانی از پس رویکردهای معنایی

در ادامه نشست، حری پیشینه مطالعات شرق‌شناسی و پژوهش‌های قرآنی در عصر حاضر را تشریح کرد؛ وی اظهار داشت: پس از دهه ۱۹۶۰ مطالعات قرآن نزد غربی‌ها پیشرفت بسیار کرده است؛ رویکردهای نقشی و سیستمی در حوزه زبان در این زمینه بسیار تاثیرگذار بوده و به نتایج مطلوبی انجامیده است. برخی رویکردهای رایج قرآن را فراتر از معناشناسی در نظر آورده‌اند؛ پرداختن به این رویکردها اهمیت دارد؛ چراکه مباحث معناشناختی به یافتن مولفه‌هایی متفاوت می‌پردازند؛ به نظر می‌رسد این رویکرد درباره قرآن به تنهایی کفایت نمی‌کند. ایزوتسو در اثر خود بسیاری از کلیدواژه‌های ایمانی را بررسی کرده است؛ به نظر می‌رسد رویکرد وی در نوع خود بسیار کارآمد است. البته باید این را نیز در نظر آورد که کار وی در دهه ۱۹۳۰ صورت یافته است و بر تلاش‌های اخیر مقدم است.
وی افزود: باید بر این امر تاکید کرد که از دهه ۱۹۶۰ به این سو رویکردهای قرآنی از جنبه‌های معنایی فراتر رفته و به نگاهی گفتمانی بدل شده است.

انعقاد یک کلام مشخص در یک زمان مشخص برای مخاطب مشخص تعبیری است که می‌توان از «گفتمان» داشت. نگاهی مبتنی بر این مفهوم که برگرفته از نگاه هالیدی در زبان‌شناسی است در پژوهش‌های قرآنی شرق‌شناسان متاخر بسیار موثر بوده است. این را نیز باید در نظر آورد که در دهه‌های اخیر مباحث دیگری چون مباحث تاریخی، اجتماعی و چون آن‌ها به حوزه کاری مستشرقان ورود یافته و بسیار موثر بوده است. مقالات و کتاب‌های بسیاری در این حوزه به همت ناشران معتبر دنیا چاپ شده است؛ علاقه‌مندان می‌توانند به آن‌ها مراجعه کنند و با نگاه‌های تازه در حوزه یادشده آشنا شوند. از میان این پژوهش‌ها می‌توان به «ساختار و تفسیر سوره مومنین»، «ساختار و نشانه‌شناسی در سوره کهف»، «صوت، روح و جنسیت در سوره قدر» و «سوره یاسین به مثابه قلب قرآن» اشاره کرد؛ این پژوهش‌ها با نگاه به مباحث زبان‌شناسی، از زوایای متعدد قرآن را بررسی کرده‌اند. البته رویارویی با این پژوهش‌ها باید نقادانه باشد.

کد خبر 372778

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha